یاد امام و شهدا ، دل رو می بره کرب و بلا


لقمان حکیم، غلام سیاهی بود که در سرزمین سودان چشم به جهان گشود.

گرچه او چهره ای سیاه و نازیبا داشت، ولی از دلی روشن، فکری باز و

ایمانی استوار برخوردار بود. او که در آغاز جوانی برده

ای مملوک بود، به دلیل نبوغ عجیب و حکمت وسیعش آزاد شد

و هر روز مقامش اوج گرفت تا شهره ی آفاق شد. او مردی امین بود،

چشم از حرام فرو می بست، از ادای حرف ناسزا و بی مورد پرهیز

می کرد و هیچگاه دامن خود را به گناه نیالود و همواره در امور

زندگی شرط عفت و اخلاص را رعایت می کرد. اوقات فراغت خود

را به سکوت و تفکر در امور جهان و معرفت حق تعالی می گذراند

و برای گذراندن امور زندگی به حرفه خیاطی و یا درودگری

مشغول بود. (بعضی گویند لقمان بنده ای بود حبشی که از راه شبانی

معیشت خود را می گذراند.) لقمان از خنده بی مورد و استهزاء

دیگران پرهیز می کرد و هیچگاه اراده خود را تسلیم خشم و

هوای نفس نمی کرد. از کامیابی در دنیا مغرور و از ناکامی اندوهگین

نمی شد و صبر و شکیبایی او به حدی بود که با از دست

دادن چند فرزند، از سر زبونی دیدگان خود را به سرشک غم نیالود.

در اصلاح امور مردم و حل نزاع و مرافعه آنها سعی وافر داشت

و هرگز به دو کس که با یکدیگر مخاصمه و منازعه یا مقاتله داشتند

نگذشت، مگر آن که در میان ایشان اصلاح کرد. بیشتر وقت خود

را در همنشینی با فقها و دانشمندان و پادشاهان می گذراند و مسئولیت

خطیر آنها را گوشزد می کرد و آنها را از کبر و غرور برحذر می داشت

و خود نیز از احوال ایشان عبرت می گرفت. در این شرایط بود که لقمان

شایسته پوشیدن جامه حکمت شد و سپس در نیمروزی گرم که

مردم در خواب قیلوله بودند جمعی از فرشتگان که لقمان قادر

به رؤیت آنها نبود، نظر لقمان را در مورد خلافت و پیغمبری

خدا جویا شدند. لقمان در پاسخ فرشتگان گفت: اگر خدای متعال

مرا به قبول این امر خطیر امر کند، فرمان او را با دیده منت

خواهم پذیرفت و امید و یقین دارم که در آن صورت او مرا در این

کار یاری خواهد کرد و علم و حکمتی که لازمه این وظیفه باشد به

من عطا خواهد کرد و مرا از خطا و اشتباه حفظ می کند،

ولی اگر اختیار رد یا قبول این امر با من باشد، از پذیرش این مسئولیت

بزرگ عذر خواهم خواست و عافیت را اختیار می کنم. چون

فرشتگان علت امتناع لقمان از پذیرش این مسئولیت را جویا شدند،

لقمان گفت: حکومت بر مردم اگر چه منزلتی عظیم دارد، ولی کاری

بس دشوار است و در جوانب آن فتنه ها و بلاها و لغزشها و تاریکی

های بیکرانی وجود دارد که هر کس را خدا به خود واگذارد گرفتار

آن شود و از صراط مستقیم و راه رستگاری منحرف گردد و

هر کس از آنها برهد به فلاح و رستگاری نائل خواهد شد.

خواری و گمنامی دنیا در برابر عزت و بزرگواری آخرت گوارا است

ولی اگر هدف کسی جاه و جلال دنیوی باشد، دنیا و آخرت هر دو را

از کف خواهد داد، زیرا عزت و نعمت دنیا موقت و عاریه است و

چنین کسی به نعمت و عزت جاودان اخروی نیز دست نخواهد یافت.

فرشتگان که به عقل سرشار لقمان پی بردند او را تحسین کردند

و خدای تعالی او را مورد لطف و عنایت قرار داد و سرچشمه حکمت

خود را بر لقمان روان ساخت تا سیل حکمت و نور معرفت بر زبان

و بیان لقمان جاری گردد و تشنگان حقیقت را در خور استعدادشان

از زلال معرفت و حکمت خود سیراب سازد و در این میان فرزند

برومند لقمان که نظر پدر را به خود معطوف داشته بود، بیشتر مورد

خطاب او قرار می گرفت گرچه نصایح لقمان بیشتر جنبه عمومی داشت.



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 3:42 عصر شنبه 87/6/23
نوشته های دیگران ( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ