سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد امام و شهدا ، دل رو می بره کرب و بلا


شماره کارت صلیب :6820
  نشانی کامل گیرنده :حاج ابراهیم خنجرنقی
نام کامل فرستنده :خلیل خنجر نقی
 نشانی کامل گیرنده:ایران – اهواز- حصیر آباد
نام پدر: ابراهیم
 محل اسارت :عراق – الانبار- عنبر
با سلام به گرمی وصال دیدن تو، عزیزم !. دخترم! ،این نامه که برایت می نویسم ، چیزی دیگر به جشن تولدت باقی نمانده است .اوّلین جشن تولدت که گذشت ، امید آن داشتم که در دومین جشن تولدت باشم ولی،این یکی هم دارد فرا می رسد  و باز هم نیستیم .امیدم را از دست نداده و نخواهم داد ،زیرا ناامیدی بزرگترین گناه است .امید دارم به خدای بزرگ که ، فرجی کند و از این اسارت که فاصله ای بین من وشما انداخته ، برطرف شود و ما بتوانیم با هم ، کانون گرمی را تشکیل دهیم . دخترم سمیه !، آرزوی هر پدری است که تولد بچّه اش را، رشد کردن و شیرین کاریهای او را ببیند ولی من از آن محروم بودم و توانستم خودم را با یاد خدای بزرگ آرام کنم. دخترم سمیه !،از اینکه در اسارت بتوانم چیزی نثارت کنم ،عاجز هستم ،ولی آنقدر در توانم هست که این نقاشی و شعر ناقابل را که، نشانه عشق ومحبت نسبت به توست، ایثار کنم .امیدوارم مورد قبولت واقع گردد.تو چشم و جان بابایی .تو دنیایی .برایم مثل رویایی.هوایت در دلم دارم .                       و می گویم که می بینم تو را روزی .برایت هدیه ها دارم .عزیزم!دخترم!مبارک باد میلادت. هزاران سال عمرت باد. مرا این آرزو در دل نخواهد ماند.که روزی قصه تلخ جدایی را.قصه دریای آبی را . وآن باغ پر از سیب و گلابی را .برایت باز پر دازم . میلادت مبارک باد .عزیزم !دخترم!،سمیه ناز وشیرینم .
                                 تقدیم به دخترم سمیه – پدر اسیرت خلیل  64/5/14
ادامه دارد ...

برگرفته از کتاب نامه پایداری (مجموعه مقالات از اولین کنگره ادبیات پایداری کرمان 84 )



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 6:52 عصر چهارشنبه 87/6/6
نوشته های دیگران ( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ