سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد امام و شهدا ، دل رو می بره کرب و بلا


یا مهدی (عج) مددی

 رساله‏ای که نوشتم ز اشک ناز فروشم

نه شد که بر تو فرستم نه شد که باز بپوشم

 گناه و درد به یک سو غم فراق به یک سو

تمام عمر دو بار گران نشسته به دوشم

 گلایه هست و لیکن نمانده حال گلایه

تو درسئوال بکوش و مبین چنین‏که‏خموشم

 ز پای گرچه بیفتم وصال تو ندهد دست

ولی چه چاره که باید تمام عمر بکوشم

 اگر چه بی کس و کارم اگر چه هیچ ندارم

به عالمی سر مویی ز زلف تو نفروشم

 قسم به دیده جوشان قسم به خانه بدوشان

که تا نیامدنت جز به خُمّ اشک نجوشم

 به حال بی کسی من کسی نکرد عنایت

ثمر نداد فغانم، اثر نکرد خروشم

 دل گرفته علاجی بغیر گریه ندارد

من آن علاج به دستم من آن پیاله به دوشم

 چگونه هست میسّر که رانی از در لطفت

مرا که قید تو بر گردن است و حلقه به گوشم



 یا مهدی (عج) مددی

 به فیض طوف وجود تو هر پری نرسد

به خاک بوسی پای تو هر سری نرسد

 بریده باد ز مردم دلی که یار تو شد

کسی که وقف تو باشد به دیگری نرسد

 ز میل حضرت صادق به خدمتت پیداست

کسی به شأن تو در بنده پروری نرسد

 نمی‏رسد سر مویی به حسن تو نقصان

چه مشتری برسد یا که مشتری نرسد

 به التزام غلامی هزار آمده‏اند

ولی همیشه همه کس به قنبری نرسد

 ترا ندیده پسندیده‏ام خدا را شکر

چنین پسند به هر دیده‏تری نرسد

 به دیدن آمده بودم امام نداد بکاء

برات رؤیت روی تو سر سری نرسد

 ترا چو روز سه شنبه نشان ما دادند

بهانه‏ای است که سائل ز هر دری نرسد



 

یا مهدی (عج) مددی

 ای امانت دار کوثر کی تو می‏آیی ز در؟

وی وصی آل حیدر کی تو می‏آیی ز در

 مصحف زهراست نزدت، تیغ‏حیدر همچنین

وارث بابا و مادر کی تو می‏آیی ز در

 چشم امید تمام انبیاء و اولیاء

بر ظهور تست آخر کی تو می‏آیی ز در

 هستی از هست‏تو هستی‏یافت ای هست‏خدا

وی همه هست پیمبر کی تو می‏آیی ز در

 دیدگان اشکبار شیعیان می‏خواندت

کای به عالم میرو رهبر کی تو می‏آیی ز در

 هر سحر گوید مؤذن با نوای تازه‏ای

مجری احکام داور کی تو می‏آیی ز در

 کربلا، مکّه، مدینه، کاظمین، مشهد، نجف

سامرا، گویند یکسر کی تو می‏آیی ز در

 روشنی بخش قلوب مؤمنین و مؤمنات

منجی دلهای مضطر کی تو می‏آیی ز در؟



 یا مهدی (عج) مددی

 ایام بگذرانم در انتظار مهدی

قدر و دخان بخوانم در انتظار مهدی

 ای که مرا بخوانی تخفی الصدور دانی

هر دم بود فغانم در انتظار مهدی

 دستی به سرگذارم دستی به سینه دارم

الغوث و الامانم در انتظار مهدی

 ابر کرم بباران بر کوی سربداران

بر کف گرفته جانم در انتظار مهدی

 در بین هر مناجات با وعده ملاقات

ساعات بگذرانم در انتظار مهدی

 شب تا سحر بسوزم دیده به در بدوزم

چون شمع نیمه جانم در انتظار مهدی

 جمعه به جمعه نالم ناله برد مجالم

یاسین و ندبه خوانم در انتظار مهدی

 من نذر صبح نورم وقف شب ظهورم

زنده اگر بمانم در انتظار مهدی

 هر لحظه دارم امید بینم جمال خورشید

مانند سایبانم در انتظار مهدی

 دانی که اهل دردم شب گرد و کوچه گردم

هر سو سری کشانم در انتظار مهدی

 باشد گواه صبرم چشمان پر ز ابرم

وین اشک خونفشانم در انتظار مهدی

 با سوره تبارک در این مه مبارک

همچون فرشتگانم در انتظار مهدی

 گر قلب خسته دارم شمشیر بسته دارم

پیرم ولی جوانم در انتظار مهدی

 ای پیک هر شب من لبیک بر لب من

این است ارمغانم در انتظار مهدی

<**ادامه مطلب...**>



 یا صاحب الزمان (عج) ادرکنی

 گذشت افطار و هنگام سحر شد

نیامد یارم و خاک به سر شد

 نیامد ساقی میخانه دوست

خماری کم نگشت و بیشتر شد

 به امیدی که حتماً خواهد آمد

دو چشمم دوخته بر پای در شد

 به پای سرو ناز سر بلندم

سر افتاده‏ام افتاده‏تر شد

 نه تنها من ز پا افتاده‏ام، نی

ز هجرانت جدا کوه از کمر شد

 اگر آیی چه آهی و چه سنگی

ببین آیینه هم اهل خطر شد

 به یاد آفتاب افتاده هر صبح

که شبنم دامنش یک ذره‏تر شد

 شقایق گونه بر دل بود داغی

فراق باغبان داغی دگر شد

 به پایت آنقدر انگور می‏ریخت

که شاخ تاک چشمم بی ثمر شد

 نفهمیدم سحر کی آمد و رفت

نیامد یارم و خاکم به سر شد



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 6:38 عصر چهارشنبه 87/6/6
نوشته های دیگران ( )

لیست کل یادداشت های این وبلاگ