یاد امام و شهدا ، دل رو می بره کرب و بلا
پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد ، باز هم از زندگی خود راضی نبود . اما خود نیز علت را نمی دانست .
روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد . هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد ، صدای ترانه ای را شنید . به دنبال صدا ، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد .
پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید : چرا اینقدر شاد هستی ؟ آشپز جواب داد : قربان ، من فقط یک آشپز هستم . تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم . ما خانه حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم . بدین سبب من راضی و خوشحال هستم .
پس از شنیدن سخن آشپز ، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد . نخست وزیر به پادشاه گفت : قربان ، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست . اگر او به این گروه نپیوندد ، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است .
پادشاه با تعجب پرسید : گروه 99 چیست ؟
نخست وزیر جواب داد : اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست ، باید چند کار انجام دهید : یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید . به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست .
پادشاه بر اساس حرفهای نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند .
کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 6:39 عصر سه شنبه 87/3/28
نوشته های دیگران ( )
به که می اندیشیم؟ به شهید! به آغاز راه برای او وآغاز انتظار برای ما به او که پر کشید تابه اوج آسمان برسدو من که درانتهای زمین گم شدم راستی که اندیشیدن به شما سرخ باوران, شهید,
کار ساده ای نیست آه ای شهیدان!به ما بگویید که ما را چه شده است که پیچکهای دردتا اعماق دلمان شاخه دوانیده ؟
شما که رفتید ما ماندیم ومشتی خاطره وعکس یادگاری و کوچه هایی خالی ازحضور مهربانتان!
ما ماندیم وزمینی تشنه وآسمانی خاکستری وروزهای وحشی و پرملالت!
خواستیم باشما تا آنسوی دیوار معرفت پر بگشاییم اما اذن دخولمان ندادند؟!
راستی که بی یادشما ما را ارزشی نیست . بی شما کسی به فکر ما نیست.
امروز چیزی مرا می رنجاند,چیزی که از مرگ لاله ها می گوید,از برداشتن پله شهادت,وخالی بودن میدان بسیج ازبسیجیها.
امروزکسی زیرسایه اقاقیا نمی نشیند انگار همه شقایق را فراموش کرده اند.
قصور ازکسی نیست. قصور از زمانه است و مادیات.
امروز حاجیهای جبهه , سیدها , بسیجیها , آنانکه وارث جنگند تنها مانده اند وباترکش های یادگاری از روزهای عشقبازی!
راستی بی شما شهیدان عزیز, ما ماندهایم و زندان فراموشی ها چه روزهای پرآشوبی هستند
این روزها؟! کسی از حال مادر شهید نمی پرسد کسی نمی داند یادگاران شهید درخلوت خود
از پدر چه می خواهند کسی نمی داند که شهید دادهها وقتی رزمنده ای را می بینند دلشان پرپر
می زند کسی نمی داند درقلب یادگاران جبهه وجنگ چه می گذرد....
هنوز در فصل خاطره رد پائی از شقایق هست هنوزشهادت جریان دارد هنوز زمینی ها به یاد شهیدان دعای ندبه می خوانند...
کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 8:38 صبح شنبه 87/3/25
نوشته های دیگران ( )
کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 5:0 عصر جمعه 87/3/24
نوشته های دیگران ( )
خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
RSS
Atom
:: بازدید امروز ::
42
:: بازدید دیروز ::
0
:: کل بازدیدها ::
31149
:: درباره من ::
:: لینک به وبلاگ ::
:: دسته بندی یادداشت ها::
/4/1388ساعت 10 . ستاد یادواره شهدای روستای انگوران . شهدای گرانقدر روستای انگوران . شهید داوود درخشیده . شهید سید علی اصغر میرسیدی . شهید سید محمدباقر میرمجیدی ،شهید حسن نبی پور،شهید سید عیسی میرسی . شهید عبدالعلی آهنگران . شهید یعقوب دلیرروحی . شهیدحسین محمدی نهاد . شهیدسیدحفظ الله میرنورالهی . شهیدمحرمعلی انگوران نبی پور . شهیدنورالدین شمس . صبح روز جمعه26 . مسجد جامع روستای انگوران . وعده دیدار .
:: آرشیو ::
:: لوگوی دوستان من::
::وضعیت من در یاهو ::
:: خبرنامه وبلاگ ::
:: موسیقی ::