سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد امام و شهدا ، دل رو می بره کرب و بلا


امسال نیز همچون سالهای گذشته ستاد یاد واره شهدای در فراق رهبر کبیر انقلات (ره)و شهدای گرانقدر روستای مان انگوران به سوگ می نشینیم 


وعده دیدار صبح روز جمعه  8/5/ 1389ساعت 10صبح مسجدجامع روستای

 

 

 

امسال نیز همچون سالهای گذشته ستاد یاد واره شهدای در فراق رهبر کبیر انقلات (ره)و شهدای گرانقدر روستای مان انگوران به سوگ می نشینیم 


 

وعده دیدار صبح روز جمعه  8/5/ 1389ساعت 10صبح مسجدجامع روستای



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 10:22 صبح سه شنبه 89/2/28
نوشته های دیگران ( )

 

شادی روح شهدای گرانقدر روستای انگوران صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

شهید حسین محمدی نهاد +شهید محرمعلی انگوران نبی پور+شهید نورالدین شمس+شهید سید حفظ الله میرنورالهی+ شهید سید محمدباقر میرمجیدی +شهید حسن نبی پور+شهید سید عیسی میرسیدی +شهید داوود درخشیده +شهید سید علی اصغر میرسیدی +شهید عبدالعلی آهنگران +شهید یعقوب دلیرروحی



کلمات کلیدی : شهید داوود درخشیده، شهید سید علی اصغر میرسیدی، شهید عبدالعلی آهنگران، شهید یعقوب دلیرروحی
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 5:1 عصر یکشنبه 88/8/17
نوشته های دیگران ( )

شادی روح شهدای گرانقدر روستای انگوران صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

شهید حسین محمدی نهاد +شهید محرمعلی انگوران نبی پور+شهید نورالدین شمس+شهید سید حفظ الله میرنورالهی+ شهید سید محمدباقر میرمجیدی +شهید حسن نبی پور+شهید سید عیسی میرسیدی +شهید داوود درخشیده +شهید سید علی اصغر میرسیدی +شهید عبدالعلی آهنگران +شهید یعقوب دلیرروحی

 



کلمات کلیدی : شهید سید محمدباقر میرمجیدی ،شهید حسن نبی پور،شهید سید عیسی میرسی
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 4:59 عصر یکشنبه 88/8/17
نوشته های دیگران ( )

شادی روح صلوات اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم

شهید حسین محمدی نهاد ، شهید محرمعلی انگوران نبی پور، شهید نورالدین شمس ، شهید سید حفظ الله میرنورالهی، شهید سید محمدباقر میرمجیدی ،شهید حسن نبی پور،شهید سید عیسی میرسیدی ،شهید داوود درخشیده ،شهید سید علی اصغر میرسیدی ،شهید عبدالعلی آهنگران ،شهید یعقوب دلیرروحی



کلمات کلیدی : شهدای گرانقدر روستای انگوران، شهیدحسین محمدی نهاد، شهیدمحرمعلی انگوران نبی پور، شهیدنورالدین شمس، شهیدسیدحفظ الله میرنورالهی
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 4:57 عصر یکشنبه 88/8/17
نوشته های دیگران ( )

سه نوع دستور غذا خوردن
حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه علیها هنگام میل نمودن غذا بهترین روش هاى اخلاقى ، بهداشتى ، اجتماعى و... را مراعات مى نمود.
و براى راهنمائى علاقه مندان دستورالعملى را بیان فرموده است ، که به شرح ذیل مى باشد:
حضرت فرمود: افراد بر سر سفره هنگام خوردن غذا باید دوازده دستورالعمل مهمّ را بدانند و رعایت کنند، که بر سه دسته تقسیم مى شود و هر قسمت داراى چهار دستور العمل خواهد بود.

ادامه مطلب...


کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 5:16 عصر یکشنبه 88/8/3
نوشته های دیگران ( )

حکمت 303ارزش دنیا دوستى(اخلاقى، تربیتى)

وَ قَالَ [علیه السلام] النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْیَا وَ لَا یُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: مردم فرزندان دنیا هستند و هیچ کس را بر دوستى مادرش نمى توان سرزنش کرد.


 
حکمت 304ضرورت پاسخ دادن به درخواست ها(اخلاقى، اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ الْمِسْکِینَ رَسُولُ اللَّهِ فَمَنْ مَنَعَهُ فَقَدْ مَنَعَ اللَّهَ وَ مَنْ أَعْطَاهُ فَقَدْ أَعْطَى اللَّهَ .

و درود خدا بر او ، فرمود: نیازمندى که به تو روى آورده فرستادة خداست ، کسى که از یارى او دریغ کند، از خدا دریغ کرده، و آن کس که به او بخشش کند، به خدا بخشیده است.


 
حکمت 305غیرتمندى و ترک زنا(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَا زَنَى غَیُورٌ قَطُّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: غیرتمند هرگز زنا نمى کند.


 
حکمت 306نگهدارندگى أجل(اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً .

و درود خدا بر او ، فرمود: اجل ، نگهبان خوبى است (43).


 
حکمت 307مشکل مال غارت شده(اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] یَنَامُ الرَّجُلُ عَلَى الثُّکْلِ وَ لَا یَنَامُ عَلَى الْحَرَبِ .
قال الرضى و معنى ذلک أنه یصبر على قتل الأولاد و لا یصبر على سلب الأموال .

و درود خدا بر او ، فرمود: آدم داغدار مى خوابد، اما کسى که مالش غارت شده نمى خوابد.
مى گویم: (معناى سخن امام، این است که انسان بر کشته شدن فرزندان بردبارى مى کند اما در غارت ربوده شدن اموال بردبار نیست).


 
حکمت 308ره آورد دوستى پدران(اخلاقى، اجتماعى)

وَ قَالَ [علیه السلام] مَوَدَّةُ الْآبَاءِ قَرَابَةٌ بَیْنَ الْأَبْنَاءِ وَ الْقَرَابَةُ إِلَى الْمَوَدَّةِ أَحْوَجُ مِنَ الْمَوَدَّةِ إِلَى الْقَرَابَةِ .

و درود خدا بر او ، فرمود: دوستى میان پدران ، سبب خویشاوندى فرزندان است. خویشاوندى به دوستى نیازمندتر است از دوستى به خویشاوندی.


 
حکمت 309ارزش گمان مؤمن(اخلاقى، معنوى)

وَ قَالَ [علیه السلام] اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود: از گمان مؤمنان بپرهیزید که خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.


 
حکمت 310ضرورت اطمینان به وعده هاى الهی (اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لَا یَصْدُقُ إِیمَانُ عَبْدٍ حَتَّى یَکُونَ بِمَا فِى یَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِى یَدِهِ .

و درود خدا بر او، فرمود: ایمان بنده اى درست نباشد جز آن که اعتماد او به آنچه در دست خداست بیشتر از آن باشد که در دست اوست.


 
حکمت 311نفرین امام [علیه السلام](اعتقادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِأَنَسِ بْنِ مَالِکٍ وَ قَدْ کَانَ بَعَثَهُ إِلَى طَلْحَةَ وَ الزُّبَیْرِ لَمَّا جَاءَ إِلَى الْبَصْرَةِ یُذَکِّرُهُمَا شَیْئاً مِمَّا سَمِعَهُ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِى مَعْنَاهُمَا فَلَوَى عَنْ ذَلِکَ فَرَجَعَ إِلَیْهِ فَقَالَ إِنِّى أُنْسِیتُ ذَلِکَ الْأَمْرَ فَقَالَ ع إِنْ کُنْتَ کَاذِباً فَضَرَبَکَ اللَّهُ بِهَا بَیْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِیهَا الْعِمَامَةُ .
قال الرضى یعنى البرص فأصاب أنسا هذا الداء فیما بعد فى وجهه فکان لا یرى إلا مبرقعا .

و درود خدا بر او، فرمود: (چون به شهر بصره رسید خواست انس بن مالک را به سو طلحه و زبیر بفرستد تا آنچه از پیامبر (ص) دربارة آنان شنیده ، یادشان آورد، أنس ، سرباز زد و گفت من آن سخن پیامبر (ص) را فراموش کردم، فرمود) (44)
اگر دروغ مى گویى خداوند تو را به بیمارى بُرُص (سفیدى روشن) دچار کند که عمامه آن را نپوشاند، (پس از نفرین امام ، أنس به بیمار برص در سر و صورت دچار شد ، که همواره نقاب مى زد).


 
حکمت 312روانشناسى عبادات(علمى، عبادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] إِنَّ لِلْقُلُوبِ إِقْبَالًا وَ إِدْبَاراً فَإِذَا أَقْبَلَتْ فَاحْمِلُوهَا عَلَى النَّوَافِلِ وَ إِذَا أَدْبَرَتْ فَاقْتَصِرُوا بِهَا عَلَى الْفَرَائِضِ.

و درود خدا بر او ، فرمود: دل ها را روى آوردن و نشاط ، و پْشت کردن و فرارى است؛ پس آنگاه که نشاط دارند آن را بر انجام مستحبات وا دارید ، و آنگاه که پْشت کرده بى نشاط است، به انجام واجبات قناعت کنید.


 
حکمت 313جامعیت قرآن (علمى)

وَ قَالَ [علیه السلام] وَ فِى الْقُرْآنِ نَبَأُ مَا قَبْلَکُمْ وَ خَبَرُ مَا بَعْدَکُمْ وَ حُکْمُ مَا بَیْنَکُمْ .

و درود خدا بر او ، فرمود: در قرآن اخبار گذشتگاه ، و آیندگان ، و احکام مورد نیاز زندگى تان وجود دارد.


 
حکمت 314روش برخورد با متجاوز (اخلاقى، سیاسى)

وَ قَالَ [علیه السلام] رُدُّوا الْحَجَرَ مِنْ حَیْثُ جَاءَ فَإِنَّ الشَّرَّ لَا یَدْفَعُهُ إِلَّا الشَّرُّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: سنگ را از همان جایى که دشمن پرت کرده ، باز گردانید ، که شر را جز شر پاسخى نیست.


 
حکمت 315روش نویسندگى(علمى، هنرى)

وَ قَالَ [علیه السلام] لِکَاتِبِهِ عُبَیْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى رَافِعٍ أَلِقْ دَوَاتَکَ وَ أَطِلْ جِلْفَةَ قَلَمِکَ وَ فَرِّجْ بَیْنَ السُّطُورِ وَ قَرْمِطْ بَیْنَ الْحُرُوفِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ الْخَطِّ .

و درود خدا بر او ، فرمود: (به نویسندة خود عبیدالله بن ابى رافع دستور داد)
در دوات، لیقه بینداز ، نوک قلم را بلند بگیر، میان سطرها فاصله بگذار، و حروف را نزدیک به یکدیگر بنویس ، که این شیوه براى زیبایى خط بهتر است.


 
حکمت 316پیشواى مؤمنان و تبهکاران(اعتقادى،اقتصادى)

وَ قَالَ [علیه السلام] أَنَا یَعْسُوبُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمَالُ یَعْسُوبُ الْفُجَّارِ
قال الرضى و معنى ذلک أن المؤمنین یتبعوننى و الفجار یتبعون المال کما تتبع النحل یعسوبها و هو رئیسها .

و درود خدا بر او ، فرمود: من پیشواى مؤمنان ، و مال ، پیشواى تبهکاران است.
مى گویم: (معناى سخن امام ، این است که مؤمنان از من پیروى مى کنند و بدکاران پیرو مال مى باشند آنگونه که زنبورانِ عسل از رئیس خود اطاعت مى کنند)



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 4:46 عصر یکشنبه 88/8/3
نوشته های دیگران ( )

درآستانه شهادت امام موسی کاظم ستاد یادواره شهدای روستای انگوران  در فراق رهبر کبیر انقلات (ره)و شهدای گرانقدر روستای مان به سوگ می نشینیم 

وعده دیدار صبح روز جمعه26/4/1388ساعت 10 مسجد جامع روستای انگوران

 

درآستانه شهادت امام موسی کاظم ستاد یادواره شهدای روستای انگوران  در فراق رهبر کبیر انقلات (ره)و شهدای گرانقدر روستای مان به سوگ می نشینیم 

وعده دیدار صبح روز جمعه  26/4/ 1388ساعت 10مسجدجامع روستای انگوران

 

درآستانه شهادت امام موسی کاظم ستاد یادواره شهدای روستای انگوران  در فراق رهبر کبیر انقلات (ره)و شهدای گرانقدر روستای مان به سوگ می نشینیم 

وعده دیدارصبح روز جمعه 26/4/1388 ساعت 10 مسجد جامع روستای انگوران



کلمات کلیدی : ستاد یادواره شهدای روستای انگوران، وعده دیدار، صبح روز جمعه26، /4/1388ساعت 10، مسجد جامع روستای انگوران
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 9:8 صبح دوشنبه 88/3/18
نوشته های دیگران ( )

 

باز آقای قدس می گوید:
« روزی آقا در رابطه با پاداش عمل صالح اگر چه اندک باشد، فرمود:
یکی از علمای نجف روزی در مسیر راهش به فقیری یک درهم صدقه داد ( البته بیشتر ازآن نداشت ) شب در خواب دید او را به باغی مجلل و دارای قصری بسیار عالی و زیبا دعوت کرده اند که نظیر آن را کسی ندیده بود. پرسید این باغ و قصر از آن کیست؟ گفتند: ازآن شماست تعجب کرد که من در برابر این همه تشریفات، عملی انجام نداده ام. به او گفتند: تعجب کردی؟ گفت:آری. گفتند: تعجب نکن. این پاداش آن یک درهم شماست. که خالصانه و با حسن عمل انجام گرفته است. »

9. نقش مقتضیات در نحوه زندگی بزرگان

هم او می گوید:
« روزی آقا فرمود: چند نفر از بازاریان تهران به نجف مشرف شدند و جهت پرداخت خمس اموال خود خدمت شیخ انصاری(قدس سره) رسیدند، وقتی وضع ساده خانه و بی آلایش شیخ را دیدند، آهسته به یکدیگر می گفتند: این است معنی پیشوا و مقتدا. یعنی علی گونه زیستن، نه مانند ملا علی کنی با خانه بیرونی و اندرونی و با تشکیلات و تشریفات آن چنانی. »
شیخ در حال نوشتن بود، و کاملاً به سخنان آنان توجه داشت، نخست کلمه خیلی زننده ای به آنها گفت، سپس فرمود: چه می گویید؟ من با چند نفر طلبه سروکار دارم و نیازی به تشریفات بیش از این ندارم، اما آخوند ملا علی کنی با امثال ناصرالدین شاه سر و کار دارد. اگر آن گونه نباشد ناصرالدین شاه به خانه اش نمی رود، آخوند ملا علی این کارها را برای حمایت از دین انجام می دهد. »

10. توجه امام زمان (عج) به شیعیان واقعی

و نیز می گوید:
« روزی آقا فرمودند: دکتری متدین اهل ولایت و شیعه مدتی در صدد پیدا کردن یاران حضرت حجت علیه السلام می گشت حتی می خواست اسامی آنها را بداند. روزی در مطب خود که در خانه اش قرار داشت تنها نشسته بود، شخصی وارد شد و سلام کرد و نشست و فرمود: حضرت آقا، یاران حضرت حجت علیه السلام عبارتند از... و شروع کرد به شمردن نامهای آنان و تند تند همه را نام برد و نام یکی نیز « بهرام » بود. به هر حال در طول چند دقیقه همه سیصد و سیزده نفر را شمرد و گفت: اینها یاران مهدی (عج) می باشند و بلند شد و خداحافظی کرد و رفت.
دکتر می گوید: او که رفت من تازه به خودم آمدم که این چه کسی بود؟ و آیا من خواب بودم یا بیدار؟ از همسرم که در اتاق مجاور بود پرسیدم: آیا کسی با من کاری داشت و پیش من کسی آمد؟ گفت: آقایی آمد و تند تند حرف می زد. دکتر می گوید: تازه فهمیدم که من خواب نبودم و او از افراد معمولی نبود. »



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 3:16 عصر یکشنبه 88/3/10
نوشته های دیگران ( )

7. برکت و عظمت ولایت علی(ع)

هم او می گوید:
« روزی آقا در ارتباط با ولایت و عظمت آن فرمودند: در نجف یا کاظمین یکی از آقایان قریب 10 یا 15 نفر از اهل علم را برای ناهار دعوت کرده بود ولی فرستاده آقا اشتباهاً طلاب یک مدرسه را که قریب 60-70 نفر بودند دعوت کرده بود. وقتی میهمانان آمده بودند وی دیده بود گذشته از این که جا برای نشستن آنها کم است غذا نیز خیلی اندک است، بی درنگ به ذهنش خطور کرد که آیت الله حاج شیخ فتحعلی کاظمینی را از جریان با خبر سازد.
وقتی خبر به آقا رسیده بود فرموده بود: دست به کار نشوند تا من بیایم. تا اینکه ایشان تشریف می آورد و می فرماید: یک پارچه سفید آب ندیده برایم بیاورید. و ظرف برنج را وارسی کرد و سرپوش را برداشته و آن پارچه را به جای سرپوش می گذارد و می فرماید: حال ظرفها را به من بدهید، من غذا می ریزم و شما تقسیم کنید، و مکرر می فرموده است:
« ها علیّ (ع) خیر البشر، و من أبی فقد کفر: هشدار، که علی علیه السلام بهترین
انسانهاست، و هر کس [ولایت او] را نپذیرد[ به خدا ] کفر ورزیده است.
بحار الانوار، ج26، ص306، روایت 66 و 68 »
تا اینکه به شرافت مقام شامخ علی علیه السلام تمام میهمانان را از آن دیگ غذا داده بود و هنوز طعام دیگ به آخر نرسیده بود ».
یکی دیگر از شاگردان آقا (آقای تهرانی) این قضیه را نقل میکرد:
« آن گونه که به یاد دارم حضرت استاد این قضیه را مکرر به این صورت نقل می فرمودند که مرحوم حاج میرزا حسین نوری(ره)، صاحب کتاب «مستدرک الوسائل» در سامراء به شخصی فرموده بودند که برای شب پنجشنبه و جمعه صد نفر را دعوت کن، ولی شخص قاصد صد نفر را برای شب پنجشنبه دعوت کرده بود ( در حالی که منظور حاجی نوری(ره) این بود که پنجاه نفر برای شب پنجشنبه، و پنجاه نفر برای شب جمعه دعوت کند، و برای شب پنجشنبه غذای پنجاه نفر را تدارک دیده بود. )
وقتی حاجی از جریان باخبر می شود می فرماید: سریعاً آخوند ملا فتحعلی سلطان آبادی (ره) را که در سامراء اقامت داشته است، خبر کنید. مرحوم آخوند به محض اطلاع از قضیه می فرماید: غذا را نکشید تا من بیایم. وقتی تشریف می آورند می فرماید: یک پارچه آب ندیده بیاورید، پارچه را می آورند و ایشان آن را روی ظرف غذا قرار می دهد و سه بار دست خود را روی پارچه می کشند و در هر بار می فرمایند: « ها علی(ع) خیر البشر، من أبی فقد کفر. » و بعد می فرمایند: حالا غذا را بکشید، غذا را می کشند و تمام مهیمانها را غذا می دهند. »



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 3:15 عصر یکشنبه 88/3/10
نوشته های دیگران ( )

6. راضی به رضای الهی

حجة السلام والمسلمین قدس از شاگردان آقا می گوید:
« یک روز از روزهای درسی کمی زودتر به خانه آیت الله العظمی بهجت رفتم ـ زیرا ایشان گاهی از اوقات وقتی شاگردان به درس حاضر می شدند هرچند یک نفر هم بود به اتاق درس می آمد و تا هنگام آمدن دیگران احیاناً جریان و یا حدیث و یا نکته اخلاقی را گوشزد می کردند ـ بنده نیز به طمع مطالب یاد شده قدری زودتر رفتم. خوشبختانه آقا که صدای « یا الله » حقیر را شنید زودتر تشریف آورد، بعد از احوالپرسی فرمود:
در نجف یکی از آقازاده های ایرانی که از اهل همدان و بسیار جوان زیبا و شیک پوش بود و از هر جهت به جمال و خوش اندامی شهرت داشت، به بیماری سختی گرفتار و از دو پا فلج شد به گونه ای که با عصا بیرون می آمد.

من سعی داشتم که با او روبرو نشوم، زیرا فکر می کردم با وصف حالی که او داشت، از دیدن من خجالت می کشد، لذا نمی خواستم غمی بر غمش بیفزایم. یک روز از کوچه بیرون آمدم و دیدم او سر کوچه ایستاده است و ناخواسته با او روبرو شدم و با عجله و بدون تأمل گفتم: حال شما چطور است؟ تا این حرف از دهانم بیرون آمد ناراحت شدم و با خود گفتم که چه حرفی ناسنجیده ای مگر حال او را نمی بینی! چه نیازی بود از او بپرسی؟ به هر حال خیلی از خودم بدم آمد.
ولی بر خلاف انتظار من، وقتی وی دهان باز کرد مثل اینکه آب یخ روی آتش ناراحتی درونم ریخت، چنان اظهار حمد و ستایش کرد و چنان با نشاط و روحیه ابراز سرور کرد که گویا از هر جهت غرق در نعمت است من با شنیدن صحبت های او آرام گرفتم و ناراحتی ام بر طرف گردید. »



کلمات کلیدی :
¤ ستاد یادواره شهدای روستای انگوران setarayeanguran@yahoo.com| ساعت 3:14 عصر یکشنبه 88/3/10
نوشته های دیگران ( )

   1   2      >
لیست کل یادداشت های این وبلاگ